واقعیت این است که صورت مسأله یعنی آنچه در لوزان اتفاق افتاد، که سه جنبه فنی، حقوقی و سیاسی دارد هنوز شفاف نیست و لایههایی از ابهام اطراف آن را فراگرفته است.
مهدی فضائلی در یادداشتی که روزنامه جام جم آن را منتشر کرده است، نوشت: در سالی که به واسطه فرصتها و چالشهای پیش رو به نام «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نام گرفت، اولین میدان آزمون برای تحقق این شعار فراهم آمده است.
مذاکرات نفسگیر لوزان و صدور بیانیه مطبوعاتی در پایان آن، نه فقط افکار عمومی طرفهای درگیر این مذاکرات را که به نوعی افکار عمومی اکثر قریب به اتفاق دنیا را درگیر خود کرد، که توجه به بازتاب رسانهای آن گویای این مسأله است.
اظهار نظرها و واکنشهای داخلی به این رویداد مهم بقدری سریع بود که حتی پیش از انتشار رسمی بیانیه و اعلام مواضع طرفهای درگیر موضوع، دو جریان صفر و صدی شکل گرفت. عدهای این توافق، جمعبندی یا چارچوب مفهومی را لوزان ـ چای نامیدند و به بیان نقاط ضعف آن مشغول شدند و عدهای هم آن را فتح الفتوح قلمداد کردند و به تعریف و تمجید مطلق از آن و تیم مذاکرهکننده روی آوردند؛ در حالی که به نظر میرسد نه این و نه آن، هیچکدام گام در جاده اعتدال و انصاف نگذاشتهاند.
در اینجا چند نکته مهم وجود دارد که لازم است مورد توجه همگان قرار گیرد.
نکته اول: واقعیت این است که صورت مسأله یعنی آنچه در لوزان اتفاق افتاد، که سه جنبه فنی، حقوقی و سیاسی دارد هنوز شفاف نیست و لایههایی از ابهام اطراف آن را فراگرفته است، زیرا اولا «مذاکرات محرمانه بود و تقریبا تاکنون هیچ گزارش موثقی از متن مذاکرات منتشر نشده است. ثانیا خود بیانیه منتشر شده به دلیل انتشار متنهای متفاوت مورد تشکیک قرار گرفت و آنچه میتوانست بخشی از ابهامات را برطرف کند خود به یک موضوع سؤالبرانگیز تبدیل شد. ثالثا اینکه همزمان با انتشار حداقل دو متن به عنوان بیانیه پایانی، یکی از سوی وزیر امور خارجه ایران و یکی از سوی کاخ سفید (fact sheet) اظهارنظرهای متفاوت و بعضا متناقضی بخصوص از سوی رئیسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا از یک سو و جناب دکتر ظریف از سوی دیگر مطرح شد که آمیختگی زیادی با عملیات روانی دارد و تفکیک واقعیت از جنگ روانی نیازمند زمان است. بنابراین مادامی که صورت مسأله شفاف نشود هر اظهارنظری له یا علیه بیانیه یا مذاکرات لوزان نمی تواند چندان مورد اتکا باشد.
نکته دوم: در عین حال بر اساس همه آنچه دو طرف گفتهاند میتوان با قاطعیت اظهار نظر کرد که آنچه اتفاق افتاده نه تمام خواستهها و اراده طرف ایرانی را محقق کرده و نه طرف مقابل را. معنی این عبارت کلی و ظاهرا نه چندان مهم زمانی اهمیت پیدا میکند که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک کشور، در برابر همه کشورهایی ببینیم که خودشان و بسیاری آنها را به عنوان قدرت های مسلط جهان قبول دارند و گرفتن امتیاز از آنها معنی و مفهوم دیگری دارد.
بنابراین بحثها و مناظرهها باید به این سمت برود که وزن هر یک از امتیازهای داده یا گرفته شده چقدر است و آیا توازنی برقرار است یا نه، آن هم با دادن ضریب به امتیازاتی که دریافت کردهایم. حفظ فناوری هستهای، حفظ چرخه سوخت و بخصوص غنیسازی و تأسیسات مربوط به آن، ادامه تحقیق و توسعه و حفظ آب سنگین اراک از جمله دستاوردهای مثبت و ارزشمند مذاکرات انجام شده است. از طرف دیگر اعمال محدودیتهای جدی برای تعداد سانتریفیوژها و میزان ذخیره مواد، خارج کردن فردو از چرخه غنیسازی، اعمال محدودیتها برای آب سنگین اراک، اعمال محدودیتها برای برنامه توسعه هستهای کشور، غیرعادی کردن موضوع ایران برای مدت طولانی و اجازه دسترسیهای گسترده پروتکلی و حتی فراپروتکلی از جمله امتیازات داده شده است.
نکته سوم: آنچه در لوزان گذشت نه همه ماجراست و نه پایان آن. بنابر آنچه گفته شده، بیانیه لوزان یک چارچوب مفهومی است که تا دهم تیرماه جاری باید متن توافق جامع بر اساس آن نگارش شود و کلیات و جزئیات الزامآور برای طرفین بهطور دقیق مشخص شود. صرف نظر از اینکه این کار دشوار چگونه شدنی خواهد بود در حالی که حدود 18 ماه طول کشید تا سرانجام فقط یک بیانیه مطبوعاتی غیرالزامآور صادر شد، همه باید تلاش کنیم تا در این ماراتن دشوار بتوانیم منافع حداکثری را برای نظام تأمین کنیم و این بهدست نخواهد آمد مگر با همدلی و همزبانی دولت و ملت. تبدیل صحنه دو قطبی ایران و دشمنانش به دو قطبی داخلی همان خواست دشمن است که موضع تیم مذاکرهکننده را در برابر دشمن تضعیف خواهد کرد. از سوی دیگر رضایت دادن به آنچه در لوزان گذشته و بسندهکردن به تعریف و تمجید از دستاوردها و تیم مذاکرهکننده، دشمن را در زیادهخواهی خود گستاختر می کند. بنابراین راه صواب آن است که ضمن تجلیل از زحمات و تلاشهای تیم مذاکرهکننده و قدردانی از دستاوردهای ارزشمندی که نتیجه مقاومت ملت ایران، تدابیر دولتمردان و مذاکرهکنندگان در ادوار مختلف و هوش و استعداد و تلاش جهادی دانشمندان هستهای کشورمان است، بر بقیه مطالبات بحق ملت ایران تاکید کنیم و از تیم مذاکرهکننده بخواهیم در ادامه راه بیش از گذشته این مطالبات را پیگیری کند.
نکته چهارم: در همین مرحله موارد مبهمی وجود دارد که لازم است مذاکرهکنندگان کشورمان آنها را برای افکار عمومی روشن کنند، از جمله؛
1) چرا همچون گذشته تعهدات کشور ما به طور شفاف مطرح شده اما تعهدات طرف مقابل با ابهاماتی روبهروست؟ به طور مثال، تکلیف لغو تحریمها که از مهمترین نشانههای توافق خوب است چندان روشن نیست و در همین ساعات گذشته مقامات غربی اظهاراتی را مطرح کردند که بر این ابهام افزوده است.
2) بلافاصله پس از بیانیهای که تیم مذاکرهکننده کشورمان در اختیار رسانهها قرار داد، کاخ سفید متنی(fact sheet) را منتشر کرد که تفاوتهای قابل ملاحظهای با بیانیه ایرانی داشت، بدیهی است که ملت ایران مسئولان خود را امین میدانند و فریب و مکر را از ویژگیهای ذاتی جبهه باطل، بنابراین لازم است موضع صریحی در این زمینه اتخاذ شود و طبیعتا ملت ایران بر اساس همین گفته شما تا آخر از شما مطالبه خواهد کرد و صداقت شما را خواهد آزمود.
3) اظهارات و متن منتشر شده غربیها این تصور را تقویت کرده که توافق پایانی دو مرحلهای خواهد بود و تعهدات طرف مقابل پس از انجام تعهدات از سوی ایران اجرایی خواهد شد. به عبارت دیگر یکبار دیگر نقد ما در برابر نسیه آنها! چرا چنین توافقی صورت گرفته است؟
4) ضمانت تعهدات ایران اولا نقد بودن آنهاست و ثانیا موکول به قضاوت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که بیطرف نبودن آن محرز است. برای تعهدات طرف مقابل چه تضمینی وجود دارد و کدام داور میخواهد بر انجام آن نظارت کند؟
5) جمهوری اسلامی ایران از ابتدا مهمترین تعهد خود را شفاف سازی تعریف کرده است تا فضاسازی عامدانه دشمن مبنی بر غیرصلحآمیز بودن فعالیتهای کشورمان و همچنین دامن زدن به ایرانهراسی را خنثی کند. اما کاملا روشن است که این شفافسازی نمیتواند نامحدود باشد و به دشمن نباید اجازه داد به بهانه شفافسازی فعالیتهای هستهای به هر کجا خواست سرک بکشد. از دولتی که برای شناسایی متمکنین از نیازمندان حاضر نیست حسابهای شخصی افراد را کنترل کند و آن را سرک کشیدن به حریم خصوصی آنها میداند پذیرفته نیست به دشمن اجازه دهد امنیت ملی کشور را به بهانههای واهی به مخاطره بیندازد. از اینرو توقع جدی از مسئولان ذیربط این است که در این باره زیر بار تعهدات اضافی نروند و حد و حدود مشخصی را برای این منظور تعیین کنند.
نکته پنجم و پایانی: تمام تلاش دولت معطوف به این است که امکان پیشرفت کشور و رفاه مردم را فراهم آورد و گره از مشکلات مردم از جمله مشکلات معیشتی بگشاید؛ تلاش ارزشمندی که همه وظیفه دارند دولت را در آن یاری دهند. تلاشی که در 1.5 سال گذشته ثمره چندانی نداشته و مردم پیشرفت محسوسی را در این زمینه مشاهده نکردهاند. ظاهرا دولت محترم همه راه حل این مسأله و گرهگشایی را در آن سوی مرزها و از طریق حل و فصل موضوع هستهای دنبال میکند،مسیری که بیش از 1.5 سال از دوره چهار ساله دولت را به خود اختصاص داده و هنوز از این جهت دستاورد قابل ملاحظهای حاصل نشده است. انتظار از دولت و شخص رئیسجمهور این است که فرصت باقیمانده را مغتنم شمرده و در سال همدلی و همزمانی، به توانمندیهای کارفرمای خود یعنی ملت اعتماد کند و راه برونرفت از مشکلات را در درون کشور جستجو کند.